روزگذرهای منِ معمولی

من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی..

آخرین مطالب

برای بابایی که تبدیل به ارزو شده

سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۵۶ ب.ظ

وقتی عزیزی از بین میره انگار یه تیکه از روح ادمم همراهش خاک میکنن.. درست وقتی که همه چی عادی بود و من یه روز معمولی داشتم پیر مرد قد بلندی با کلاه انگلیسی و کت دیدم که پشتش به من بود .. الان 7 ساعت از دیدن اون صحنه گذشته و من با چشمای قرمز پف کرده و دماغ قرمزتر دارم گلایه میکنم به خدا و به خودش که چرا نمیاد تو خوابم.. و حالا من با این وضع روحی هفته دیگه سفری دارم به خونه اش در شهری دیگه.. خونه ای که هنوز لباس های زمستونیش از پارسال پشت در اویزونه.. 

از خدا صبر بیشتری میخوام که بتونم تحمل کنم . دلم ارامش میخواد

  • نیکی بیات