روزگذرهای منِ معمولی

من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی..

آخرین مطالب

زندگی

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ب.ظ

میگم میخوام کنار بقیه کارا سمینار رو هم جمع کنم
میگه انقدر الکی سر خودتو شلوغ کردی که دیگه نمیای بشینیم یه فیلم خوب ببینیم. آخرین فیلمی که دیدیم one day بود یادته؟
میگم آره انقدر بیکار بودم دوباردیدمش
میگه نکته جالبش همینجاست. نقش اول فیلم ایده آل زندگی تو از آب درومد. یه دختری که کافی شاپ داره، یه دوچرخه داره که همه جا باهاش میره، یه خونه خوشگلِ مستقل داره . یادته گفتی یه روزی به اینا میرسی مثل این دختره؟ ولی  الان پشت فرمون  وسط ترافیکی نه از کافی شاپ خبریه نه دوچرخه نه خونه ...
نگاه میکنم به انگشتری که برای کادو دادن به او خریدیم،فکر میکنم به او، خانوادم، به بوم و رنگ های صندلی عقب، به خود مهرانا که هنوز مثل 9 سالگیش از ته دل میخنده، به فلشم که داره همه آهنگای مورد علاقمو پشت هم پخش میکنه، به خیلی چیزها ...
میگم ولی شاید اینجوری من خوشبخت تر باشم . من از زندگیم راضیم اینم ایده آل هست. فقط یه ترافیک کوچولو مشکلش هست که تا نیم ساعت دیگه تموم میشه..

  • نیکی بیات