روزگذرهای منِ معمولی

من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی..

آخرین مطالب

بمب

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۸ ب.ظ

چندین ماه همه چی رو هم جمع شد و جمع شد و یک بمب درونم تشکیل داد. بمبی که درونم رشد کرد و راه نفسم رو بست. در مورد این بمب با هیچکسی نمیتونستم صحبت کنم چون یا دخالت بود یا نصیحت. بالاخره امروز یه جرقه خورد به این بمب . البته این جرقه سالهاست به من میخوره ولی فرق اون موقع این بوده که بمبی تو وجودم نبوده صدامو بردم بالا و داد زدم گریه کردم و محکم داد زدم. خوشحال بودم که گریه کردم نمیدونم این حس رو داشتید یانه ولی خیلی وقته احساس میکردم واقعا به گریه احتیاج دارم ولی جز خنده چیزی نداشتم. الانم مثل چشم بادومیا دوتا خط صاف میبینم و البته صدای گرفته.

  • نیکی بیات