روزگذرهای منِ معمولی

من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی..

آخرین مطالب

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

و تمام

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۳ ب.ظ

دوره لیسانس هم تموم شد. حس بدیه آدم از "دانشجو" تبدیل بشه به "لیسانسه بیکار" و البته این شرایط موقتیه من خودمو "پشت کنکوری" میدونم.

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۳
  • نیکی بیات

دلم تنگ شده

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ

+ظلم بیشتر از اینه که بعد 6 یا 7 سال یک عزیزی از بلاد کفر بیاد بعد من به خاطر امتحانِ خر نتونم برم ببینمش! وقتی زنگ زدم صداش رو شنیدم یه غم شدیدی اومد تو دلم که اونجا نیستم :(

+کتاب "بادبادک باز" از خالد حسینی یکی قشنگترین کتاب هایی بود که اخیرا خوندم. از همونایی که وقتی دستت میگیری زمین گذاشتنش سخت میشه.

+یک جا خوانده بودم اگر 24 ساعت از آخرین باری که مسواک زدید یا از آخرین باری که کتاب خوانده اید میگذرد لطفا صحبت نکنید :)

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۱
  • نیکی بیات

بمب

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۸ ب.ظ

چندین ماه همه چی رو هم جمع شد و جمع شد و یک بمب درونم تشکیل داد. بمبی که درونم رشد کرد و راه نفسم رو بست. در مورد این بمب با هیچکسی نمیتونستم صحبت کنم چون یا دخالت بود یا نصیحت. بالاخره امروز یه جرقه خورد به این بمب . البته این جرقه سالهاست به من میخوره ولی فرق اون موقع این بوده که بمبی تو وجودم نبوده صدامو بردم بالا و داد زدم گریه کردم و محکم داد زدم. خوشحال بودم که گریه کردم نمیدونم این حس رو داشتید یانه ولی خیلی وقته احساس میکردم واقعا به گریه احتیاج دارم ولی جز خنده چیزی نداشتم. الانم مثل چشم بادومیا دوتا خط صاف میبینم و البته صدای گرفته.

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۸
  • نیکی بیات

حافظه ام با ماهی رقابت میکند.

يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۶ ب.ظ

به نظرتون شرم آور نیست آدم دو روز وقت بذاره اخلاق اسلامی بخونه بعد بخواد تو ذهنش دوره کنه و تنها چیزی که یادش مونده باشه، ضرب المثل "مادر رو ببین دختر رو بگیر " باشه که احتمالا در بخش اخلاق انتخاب همسر نوشته شده بوده!
+همیشه تو عمومی ها ضعیفم ولی در این حدشو خودمم خبر نداشتم!

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۱۶
  • نیکی بیات

با پروانه آبی آرامش به دست بیارید!

پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ب.ظ
از وقتی گوشی رو برداشتم یک سره بحث داشتیم.حرفایی که می دونستم راست نیست ولی قبول نمیکرد که من خنگ نیستم. همزمان کمد رو مرتب میکردم که یک بسته مداد رنگی پیدا کردم. نشستم رو صندلی و همینجور که هنوز داشت حرف میزد پروانه کشیدم. صبر کردم تا صحبتش تموم شه و با یک رنگ آرامش بخش مثل آبی رنگش کنم...
+این پروانه رو یه بی اعصاب به جای پرت کردن گوشیش کشیده و خودشم میدونه خیلی خوب نشده :)


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۲
  • نیکی بیات

اینترنت

دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۹ ب.ظ

دیشب آخرای شب که گیج خواب بودم صدای مامانو شنیدم که گفت نیکی میدونستی وای فای چقدر ضرر داره!!! خونه ما هم که هیچوقت خاموش نمیشه!. اینو گفت بعد چشمامو باز کردم دیدم صبح شده .اینترنت گوشی رو روشن کردم دیدم نمیشه، رفتم چایی دم کنم دیدم وای فای اونجاس و از اتاق من خیلی دوره که نمیگیره. استفاده از اینترنت من از نصفم کم تر شده و اگه گذرم بیافته با گوشی برم  اشپزخونه وصل میشه. چه کاریه!!

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۹
  • نیکی بیات

امتحان خر است

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۴ ب.ظ

یکسری درسها خیلی دوست نداشتنین مثل مباحث ویژه . از صبح خودمو زدم به خواب که دیرتر شروع کنم وقتی هم که شروع کردم کلی فکرای مختلف اومد تو سرم. بعد به خودم قول دادم اگه دو جلسه خوندم برم شکلات خوشمزه بخرم با چایی بخورم و دوخت و دوز کنم. خیاطی یکی از کارهای هیجان انگیز و جذاب برای من هست که البته فک کنم کمتر کسی اینجوری باشه....
یک چیزی سر جایش نیست. یک نفر نیست ...


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۴
  • نیکی بیات

حالم باید خوب شه

دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۴ ب.ظ
حالم خوب نیست. ناراحتم و از نبودش عصبی :(
دلم میخواد حالم رو خوب کنم. برم قلهک انیمیشن چند بعدی ببینم. برم اون آرایشگاه خوبه رو اون صندلی راحتا بشینم موهامو بشورن بعد رو اون یکی راحت ترا بشینم کوتاشون کنم. برم شال نخی رنگی بخرم. برم کافه قهوه تلخ بخورم . برم فیلم ببینم. 
ولی حوصله هیچکاری نیست ...
  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۴
  • نیکی بیات